در این مقاله قصد داریم به بررسی موضوع عسر و حرج در دوران عقد بپردازیم. این موضوع یکی از مهمترین مسائل در دادگاه خانواده است.
به سوالات زیر باید پاسخ دهیم:
- مسئله عسر و حرج زنان به چه معناست؟
- شروط دوازده گانه عقدنامه کدامند؟
- مصادیق عسر و حرج در قوانین را عنوان کنید
- برخی از مصادیق زنان که با وجود آن میتوانند درخواست طلاق عسر و حرج را در دوران عقد به صورت غیابی بدهند کدامند
- بلاتکلیف رها کردن زن در دوران عقد از دلایل طلاق است؟
- آیا طلاق عسر و حرجی قابل رجوع است؟
- درجات عسر و حرج کدامند
- آیا در صورت عدم پرداخت نفقه در دوران عقد و قرار گرفتن در عسر و حرج به علت رفتار خانواده همسر میتوان تقاضای طلاق نمود
مسئله عسر و حرج زنان به چه معناست؟
در اصل عسر و حرج به معنای سختی کشیدن زن و هر چیزی که باعث این عامل میشود و مشقت زن را در طی زندگی فراهم میکند میباشد که میتواند موجبات طلاق را فراهم آورد. عسر و حرج یک امر کلی شناخته شده و این امکان وجود ندارد که شاهد و گواهی برای آن پیدا کرد.
تشخیص عسر و حرج معمولا به عهده دادگاه است چون این موضوع عاملی نیست که هر کسی بتواند در مورد آن نظر دهد و رای صادر کند. درست است که حق طلاق برای زوج در نظر گرفته شده اما زوجه در شرایطی که زندگی تمحل ناپذیری را داشته باشد میتواند درخواست طلاق نماید.
اما معمولا بانوان هنگامی که قصد تمام کردن زندگی مشترک را داشته باشند و تصمیم به طلاق گرفته باشند، به دلیل این که حق طلاق با مرد است اکثراً به دنبال راهی برای رسیدن و اثبات عسر و حرج هستند. مثلا تلاش میکنند که ثابت کنند زوجه یکی از شروط دوازده گانه عقد را نقض کرده و یا مرتکب خطایی شده که این اشتباه هم جزو شواهد عصر و حرج شناخته میشود.
شایان ذکر است که تقاضای عسر و حرج و طلاق در دوران عقد هیچ تفاوتی با ازدواج ندارد و این امکان برای زوجه موجود است که با بروز هر نوع مسئله و مشکلی که مربوط به مبحث عسر و حرج باشد ترتیب دادخواست را برای طلاق در دادگاه خانواده بدهد.
اثبات عسر و حرج:
یکی از مهمترین نکاتی که زوجه برای دریافت حق طلاق به آن نیاز دارد اثبات مصادیق عسر و حرج و امکان دستیابی این ادله در دادگاه به دست قاضی مربوطه است. تا بتوان با استفاده از این دلایل و مستندات قاضی را مجاب به صدور حکم طلاق به واسطه در عسر و حرج قرار گرفتن زوجین کرد.
معمولا در دادگاه خانواده برای زنان اثبات عسر و حرج از سمت مرد بسیار سختتر از اثبات عمل نکردن به شرایط دوازده گانهای است که در عقدنامه جاری شده و مرد آن را قبول کرده است. به این دلیل که باید دادگاه در این مورد قاضی قانع شود که یک موضوعی خاص موجبات عسر و حرج زن را فراهم آورده که وی خواهان طلاق عسر و حرج است.
اگر در این باره بخواهیم برای اثبات موضوع ترک انفاق در عسر و حرج زوجین مثالی بزنیم باید گفت که ثابت کردن فقر و درماندگی و البته قرار گیری زن در چنین شرایطی که موجب عسر و حرج وی شده با ارائه ادله های متفاوتی از جانب زوجه امکان پذیر خواهد بود.
ترک انفاق
حکم قطعی کیفری برای موضوع ترک انفاق از جانب زوج با تکیه بر ماده 53 قانون حمایت از خانواده ممکن میباشد، چنانچه عسر و حرج زن به دلیل اعتیاد زوج باشد در قانون حمایت خانواده ذکر شده که اگر درباره این موضوع برای محکومیت زوج حکمی صادر شده باشد، یا وی دارای پرونده قضایی باشد و یا زوجه با تکیه بر سوابق بستری شدن زوج در کمپ میتواند ادله قابل قبولی را برای قاضی پرونده جمع کند که در چنین شرایطی با استناد به این موارد قاضی حق را به زوجه خواهد داد.
هنگامی که فردی قصد طلاق به دلیل عسر و حرج را داشته باشد بنا به هر دلیل و با استناد به هر ادلهای این نیاز وجود نخواهد داشت که مبلغی از جانب زوجه به زوج پرداخت شود اما بر خلاف این مورد گاهی به وقوع خواهد پیوست.
طلاق زوجه به دلیل بیزاری وی از زوج با پرداخت مبلغی پول را طلاق خلع میگویند. اصولا این مورد از طلاق را همانند انواع دیگر طلاق نمیدانند و معمولا این امکان وجود دارد که تا حدی بتوان نوع آن را تعیین کرد. به عنوان مثال چنانچه زن هنگام طلاق مهریه خود را ببخشد این مرد جزو طلاق بائن محسوب و منصوب میگردد.
شروط دوازده گانه عقدنامه کدامند:
ابتلای زوج به جنون:
در مواردی ممکن است مرد به جنون مبتلا باشد و این امکان نیز برای زن فراهم نباشد که فسخ نکاح کند. اما بر اساس یکی از شروطی که در عقد نامه ذکر شده چنانچه مرد عقدنامه را امضا کرده باشد به نوعی به زن وکالت میدهد که در صورت وجود این عامل از سمت وی زوجه بتواند با مراجعه به دادگاه دادخواست طلاق کند.
وجود شغلی که با مصالح خانوادگی زن در تضاد باشد:
در قانون حمایت از خانواده زوجه نیز همانند زوج میتواند برای شغل همسر نظر دهد و قانون به وی این حق را میدهد که در صورت اشتغال زوج به مشاغلی که کاملا در سطح مخالف با حیثیت وی باشد میتواند مانعی برای کار وی باشد. در صورتی که دادگاه پس از رسیدگی به این موضوع حق را به زوجه دهد و زوج را از ادامه شغل منع کند اما مرد این موضوع را نپذیرد و کار خود را همواره ادامه دهد زوجه میتواند خود را مطلقه نماید.
ازدواج مجدد زوج:
در صورتی که زوج بدون هیچ گونه اعلام رضایت از سمت زوجه اقدام به ازدواج مجدد کند زن میتواند دادخواست طلاق دهد. این موضوع در مورد ازدواج دائم یا موقت هیچ تفاوتی نخواهد داشت و برای هر دو مورد یک رای صادر خواهد شد. گاهی اوقات نیز زوج ممکن است بیش از یک همسر داشته باشد و میان آنها عدالت را رعایت نکند که در چنین شرایطی نیز هر کدام از همسران میتوانند مدعی عدم رعایت عدالت از جانب همسر شده و با دریافت وکالت از زوج درخواست طلاق نماید.
عقیم بودن شوهر:
چنانچه از زندگی مشترک افراد به مدت 5 سال بگذرد و پس از این مدت زوجه متوجه شود که زوج قدرت باروری را ندارد و به بیان ساده وی عقیم است زن میتواند به دلیل عدم باروری وی در محضر دادگاه دخواست طلاق نماید.
اگر مرد به مدت زمان 4 سال زوجه را ترک کرده باشد:
این موضوع در مورد طلاق غیابی نیز صدق میکند و چنانچه دادخواست طلاق از سمت زوجه صادر شود و زوج با وجود دریافت ابلاغیه در دادگاه حضور نیابد و لایحه نفرستد، اگر زوجه دلیل موجهی را برای طلاق داشته باشد دادگاه رای طلاق غیابی را صادر میکند.
به بیان سادهتر اگر زوجه به مدت 4 سال کامل و البته به صورت متوالی همسر خود را ترک کرده باشد زوجه میتواند دادخواست طلاق بدهد. در دادگاه نیز چنانچه مرد در جلسات حضور نداشته باشد و یا به شکل کلی هیچ کس خبری از وی نداشته باشد دادگاه رای نهایی را اعلام میکند.
اعتیاد زوج:
این امکان برای زوجه وجود ندارد که بی دلیل خود را مطلقه کند بجز مواردی که زن حق طلاق را از جانب شوهر داشته باشد. یکی از مواردی که زن میتواند با وجود آن از همسر خود طلاق بگیرد اعتیاد زوج به مواد مخدر و مشروبات الکلی و روانگردانها است. زوج بعد از ازدواج وظایفی دارد که باید تمامی آن را بر عهده بگیرد از جمله این وظایف اداره زندگی مشترک خود، تامین نیاز مادی و معنوی، حسن معاشرت وی با تمامی افراد خانواده که یکی از عوامل استحکام اجتماع در تمامی ابعاد است، میباشد.
اعتیاد زوج ممکن است در انجام هر کدام از این موارد اختلال ایجاد کند و مانعی برای انجام این وظایف گردد که نتیجه آن باعث مشقت زن در طی زندگی مشترک خواهد بود و مراتب عسر و حرج را برای زن به وجود خواهد آورد. به همین منظور است که قانون حق طلاق زن را در چنین موردی برای وی اعمال کرده است. شایان ذکر است که قانون برای این مورد نیز به شکل صریح حق را به زن نداده بلکه شرایطی را مد نظر قرار گرفته که عبارتند از:
اعتیاد زوج باید در حدی باشد که زوجه نتواند با وی زندگی مشترک رااستمرار ببخشد. به این صورت که این عامل باعث وجود خلل در زندگی مشترک شود و موجبات عسر و حرج زوجه را در طی زندگی فراهم بیاورد.
ترک اعتیاد
دادگاه پس از احراز اعتیاد برای زوج فرصتی را در نظر خواهد گرفت که زوج ملزم به ترک اعتیاد شود به بیان سادهتر به مرد فرصتی داده میشود تا بتواند ترک کند و به زندگی عادی خود بازگردد چنانچه این الزام بر وی ممکن نبود و ترک نکرد و یا حتی بعد از گذشت مدت زمانی بعد از ترک اعتیاد دوباره به سمت مواد مخدر کشیده شد دادگاه میتواند بنا به درخواست زن حکم طلاق را برای ایشان صادر کند.
محکومیت زوج به بیش از پنج سال:
در مواردی که زوج به دلایل مختلفی مرتکب خطا شده باشد و پس از اجرای حکم وی به 5 سال و یا بیشتر محکوم به حبس گردد زوجه میتواند از این موضوع به عنوان عسر و حرج استفاده کند. در چنین شرایطی نمیتوان برای زوج نفقهای در نظر گرفت این مورد به وی تعلق نمیگیرد و ممکن است مشکلات زیادی را برای او به دنبال داشته باشد حتی ممکن است باعث شود که آبروی زوجه به خطر بیافتد. اگر زوجه با این مورد روبرو شود میتواند دادخواست طلاق دهد و دادگاه حق را به وی داده و حکم به طلاق غیابی را صادر میکند.
طلاق به دلیل سوء معاشرت یا بد رفتاری زن:
این موضوع جزو یکی از شروط دوازده گانه عقد میباشد و در فرم چاپی عقد نامه نیز ذکر شده است. به این مضمون که اگر زوج در دوران عقد یا ازدواج با همسرش بد رفتاری کند به صورتی که موجبات عسر و جرح را برای زوجه فراهم آورده باشد زوجه میتواند بعد از اثبات بد رفتاری مرد از محضر دادگاه تقاضای طلاق یک طرفه کند. البته در عمل اثبات این موضوع برای زن تا حدودی دشوار است چون در چنین مواردی معمولا زوج بد رفتاری از سوی خود را قبول نمیکند و این موضوع را به شکل کلی انکار خواهد کرد.
در مورد این موضوع دادگاه یک قاعده کلی در نظر گرفته و آن این است که این حق برای زوجه صادر شده و زمانی که این حق پایمال شده باشد همین قاعده به قوت خود باقی خواهد ماند. پس در چنین شرایطی چنانچه زوجه سوء معاشرت و بد رفتاری زوج را بتواند ثابت کند حتی اگر این موضوع مربوط به گذشته باشد میتواند دادخواست طلاق کند و دادگاه نیز حق را به وی خواهد داد.
بد رفتاری و سوء معاشرت
عواملی که در دادگاه به عنوان بد رفتاری و سوء معاشرت خوانده میشود فحش و ناسزا یا جراحت وارده به زوجه است. به این صورت که اگر ضرب و شتم یا جراحت وارده به اندازه ای باشد که باعث شود مبلغی معادل یک پنجم دیه انسان کامل به زن تعلق بگیرد دادگاه میتواند آن را به عنوان سوء معاشرت و بدرفتاری مرد در نظر گرفته و حق را به زن بدهد.
سوء معاشرت از سمت زوج فقط در عواملی همچون ضرب و شتم ختم نمیشود بلکه ممکن است در محافل و مجالس زن به شکل مداوم مورد تحقیر زوج قرار بگیرد که این مورد نیز از عوامل بد رفتاری شناخته شده و مصادیق سوء معاشرت بر اساس عرف و نظر دادگاه ملاحظه خواهد شد.
در این مورد غیر از دلایل و قراینی که از سوی زوجه به محضر دادگاه ارائه میشود وجود یک شاهد نیز میتواند کارساز باشد و بعد از این مراحل زن به پزشکی قانونی معرفی خواهد شد و گواهی پزشکی قانونی را میتوان در کنار شهادت شهود یکی از دلایل مهم برای اثبات سوء معاشرت مرد در نظر گرفت و در نتیجه دعوی میتواند بسیار تاثیر گذار باشد.
ابتلای زوج به یک بیماری مسری و یا بیماری که به سختی معالجه میشود:
یکی از مواردی که موجب میشود تا زوجه درخواست طلاق را داشته باشد و دادگاه نیز حق را به وی خواهد داد وجود بیماریهای پوستی یا عفونی است که مسری هستند. مانند سفلیس، ایدز، سوزاک که وجود آن میتواند عامل خطر برای زوجه را فراهم بیاورد.
وجود بیماریهای دیگر نیز که باعث میشود زندگی مشترک افراد را با مشقت بسیار زیادی همراه کند از جمله قطع نخاع، قطع دست، فلج پا و دیگر بیماری هایی از این دست نیز جزو مصادیق عسر و حرج شناخته میشوند و زوجه را در شرایطی بسیار دشوار قرار خواهد داد که عرفاً غیر قابل تحمل است.
چنانچه یکی از این موارد از سوی زوجه در دادگاه و در محضر قاضی بیان گردد و این موضوع نیز به اثبات برسد رای دادگاه میتواند الزام زوج به طلاق باشد. در دادگاه تکلیف موارد دیگری نیز همچون مهریه، جهیزیه، نفقه، اجرت المثل و … برای زن و وجود فرزندان مشترک و نحوه دیدار آنها برای هر دو طرف نیز تعیین خواهد شد.
عدم پرداخت نفقه و یا عدم انجام سایر وظایف و حقوق واجب زن:
چنانچه زوج حقوق واجب زوجه را به مدت 6 ماه پرداخت نکند که از جمله این حقوق عدم ایفای حق همبستری و نزدیکی و حسن معاشرت با وی میباشند و یا عدم پرداخت نفقه، زن میتواند درخواست خود را جهت طلاق از وی ارائه نماید.
در مواردی که زوج به جرایم مناف با حیثیت خانوادگی زوجه محکوم گردد:
در این مورد بزه شامل جرایم مختلفی شده که باعث توهین و سر شکستگی حیثیت خانوادگی زوجه میشود که خلافهایی نظیر جرایم ناموسی و جنسی به نسبت دیگر گناهانی که با حیثیت خانواده در تضاد است بیشتر مورد توجه قاضی قرار خواهد گرفت. در چنین موقعیتی زوجه این حق را دارد که با استفاده از مواردی که در عقد نامه ذکر شده و با داشتن وکالت از سوی زوج (امضای عقد نامه) برای درخواست طلاق اقدام کند.
-
مفقود الاثر شدن زوج:
موضوع مفقود الاثر شدن در عقدنامه جزو شروطی است که پس از گذشت زمان مقرر در صورت پیدا نشدن زوج پس از مراجعه به دادگاه زوجه میتواند به دادگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق نماید. اگر هیچ خبری از زوج یافته نشد حکم طلاق به درخواست زوجه صادر خواهد شد. شایان ذکر است که شرط مفقود الاثر شدن چهار سال تسهیل شده اما در صورتی که شرط به امضا زوج نرسیده باشد این مدت زمان به شش ماه تغییر پیدا خواهد کرد و در این حالت نیازی به اعلام در روزنامه وجود نخواهد داشت.
مصادیق عسر و حرج در قوانین را عنوان کنید:
در این مورد باید گفت که مصادیق عسر و حرج از نظر قانون امری معیین و مشخص نیست بلکه به تشخیص قاضی که دعوی در محضر وی اعلام میشود، بستگی دارد. در این مورد ممکن است قاضی پرونده خانواده، هر چیزی را جزو یکی از مصادیق عسر و حرج خوانده و رای به طلاق زوجین را صادر کند. البته باید گفت که حتما عرف جامعه و محلی که در آن سکونت میکنند نیز در مورد این موضوع میتواند تا حدودی تاثیر گذار باشد.
در قانون مدنی قانون گذار به دلیل تغییر و تحولاتی که در طی مدت زمانی مشخص به وقوع میپیوندد ماده 130 قانون را تغییر داده و اعلام میکند که: در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج شود زوجه میتواند به دادگاه مراجعه کرده و تقاضای طلاق عسر و حرج نماید. در صورت اثبات، دادگاه زوج را مجبور به طلاق نموده و اگر اجبار میسر نشد با اجازه حاکم دادگاه زوجه تلاق داده میشود که این نوع طلاق به طلاق قضایی مشهور است.
در حالت کلی باید گفت که موضوع عسر و حرج به نوعی امری شخصی است برای مثال فردی را در نظر بگیرید که معتاد است اما اعتیاد وی باعث ایجاد هیچ گونه خللی در زندگی زناشویی وی نشده باشد. در چنین مواردی نمیتوان گفت که موضوع اعتیاد این شخص موجبات عسر و حرج را برای خانواده وی فراهم کرده است.
اعتیاد
در حالت کلی اعتیاد یک جرم است که دادگاه انقلاب به آن رسیدگی خواهد کرد. در این مورد خود دادگاه سابقه شخص را بررسی میکند یا ممکن است زوجه تمامی سوابق محکومیت زوج را در دادگاه انقلاب و زندان تحویل بگیرد و آن را به دادگاه خانواده ارائه دهد که این موضوع جزو مستندات مربوط به پرونده مورد نظر شناخته شده و دادگاه نیز با استناد به آن حکم نهایی را صادر خواهد کرد.
برای این که طلاق مربوط به عسر و حرج صادر شود زوجه باید از مهریه خود گذشته تا بتواند خود را مطلقه کند. در این مورد زن یا باید تمام مهریه و یا بخشی از آن را به زوج خواهد بخشید تا طلاق بائن برای وی صادر شود.
چنانچه زوجه از مهریه خود گذشت نکند مرد نیز در دادگاه حق وجود خواهد داشت که در این مورد ممکن است با یک بار حضور مرد در دادگاه تمامی زحمات زن به هدر رفته و رای دادگاه به سود زوج صادر شود. مراجع قانونی که میتوان برای وصول مهریه به آن رجوع کرد عبارتند از: ارائه دادخواست از سوی زوجه به یکی از دفاتر اجرای ثبت و یا درخواست مهریه زوجه با استفاده از روش ارائه دادخواست به دادگاه.
باکرگی زوجه
یکی از مصادیقی که جزو بارزترین موارد عسر و حرج در دوران عقد است باکرگی زوجه میباشد. به این صورت که با وجود گذشت زمان طولانی از عقد اما هنوز زوجه باکره باشد که در چنین موردی باید چند فرض برای ادعای عسر و جرح را متصور شد:
در این مورد با وجود این که عقد نکاح بر زوجه خوانده شده اما زندگی مشترک آنها هنوز آغاز نشده باشد یا به اصطلاح زندگیشان را با هم زیر یک سقف شروع نکرده باشند. با این وجود امکان دارد که چند سال چنین شرایطی ادامه پیدا کند.
در این مورد زوجه نمیتواند به دادگاه مراجعه کند و با عنوان عسر و جرح ناشی از عدم ازاله بکارت تقاضای طلاق را عنوان نماید. شایان ذکر است که اگر در مدت زمان نامتعارفی زوج وی را رها کرده باشد و او را بلاتکلیف بگذارد زوجه میتواند در این مورد اقدام به طلاق کند.
مشکلات روحی
چنانچه زوج به دلایل مختلفی اعم از وجود مشکلات روحی و جسمی دارای ناتوانی جنسی شده باشد زوجه این حق را دارد که در دادگاه دادخواست فسخ نکاح یا طلاق را به دلیل عسر و حرج کند.
در این مورد ممکن است زندگی مشترک زوجین در طی مدت زمانی معقول شروع شده باشد اما بر خلاف گذشت این مدت هنوز زوجه دوشیزه باشد و در چنین حالتی باید اطمینان حاصل کرد که زوج هیچ عاملی مبنی بر وجود مشکلات جسمانی زناشویی را ندارد. در این مورد دادگاه فرض را بر این میگذارد که عدم ازاله بکارت و دوشیزه ماندن زوجه هیچ گونه ارتباطی با ناتوانی جنسی زوج ندارد و موضوع در اصل مصداق عسر و حرج نیست.
در چنین شرایطی زن نمیتواند اقدام به طلاق کند اما اگر بتواند این موضوع را به اثبات برساند که زوج به صورت عمدی با وی هیچ گونه رابطه زناشویی در طی مدت زمان طولانی بر قرار نمیکند میتواند با مراجعه به دادگاه خانواده برای طلاق اقدام نماید که در این مورد نیز قانون حق را به وی داده و حکم به طلاق را صادر خواهد کرد.
برخی از مصادیق زنان که با وجود آن میتوانند درخواست طلاق عسر و حرج را در دوران عقد به صورت غیابی بدهند کدامند:
ترک زندگی مشترک از سوی زوج بدون وجود هیچ گونه عذر موجهی:
مواردی که زن میتواند با آن درخواست طلاق غیابی کند:
زوجه پس از گذشت مدت زمانی که با زوج زندگی کرده حق دریافت نفقه را خواهد داشت. به نوعی میتوان گفت که نفقه یکی از حقوق مالی زوجه میباشد که زوج باید آن را به وی پرداخت کند. هرگاه زوج برای پرداخت نفقه به زوجه در طی مدت زمان 6 ماه کوتاهی کند.
این موضوع در تمام شرایط صدق میکند حتی زمانی که نپرداختن نفقه از سمت زوج به دلیل تنگدستی وی باشد. در ابتدا زن باید برای مطالبه نفقه به دادگاه مراجعه کند و در صورت عدم پرداخت از سوی زوج، زوجه میتواند درخواست طلاق دهد. شایان ذکر است که حق دریافت نفقه از سوی زن با شرایط خاص است.
به این صورت که وی اگر در قبال شوهر عدم تمکین کند و تکالیفی که برای وی مقرر گشته را بدون هیچ دلیل موجهی انجام ندهد به عنوان ناشزه محسوب میشود و هیچ گونه حقی را برای دریافت نفقه نخواهد داشت.
غیبت 4 ساله
زمانی که زوج به مدت 4 سال غایب بوده و هیچ اثری از وی نباشد زوجه میتواند دادخواست طلاق بدهد. دادگاه در مدت زمان سه ماه سه نوبت آگهی با هزینه خواهان منتشر میکند. چنانچه یک سال از اولین آگهی گذشته باشد و هیچ خبری از زوج نباشد حکم دادگاه مبنی بر موت فرضی وی صادر میشود و زوجه میتواند طلاق غیابی را بگیرد.
عدم پرداخت نفقه و تمامی حقوقی که مختص به زن میباشد.
سوء معاشرت و بد رفتاری از طرف زوج.
اعتیاد زوج به هر نوع از مواد مخدر و روانگردان و یا مشروبات الکلی.
اعلام صدور حکم محکومیت به هر دلیلی که بیش از 5 سال به طول بیانجامد.
ابتلای زوج به یک بیماری سخت و یا مسری
بلاتکلیف رها کردن زن در دوران عقد از دلایل طلاق است:
امروزه این امر بین جامعه ما بسیار متعارف شده است که بعد از عقد نکاح تا قبل از شروع زندگی مشترک برای مدتی ادامه زندگی زناشویی را به تعویق میاندازند که اصولا این موضوع بلاتکلیف ماندن زوجه در همین مرحله را به دنبال خواهد داشت.
با تمام این بیانات باید گفت که همین دوران جزو یکی از پر اختلافترین زمان برای شروع زندگی مشترک جوانان خواهد بود. در این دوران بسیار دیده شده که زوج، زوجه را به مدت چند سال بلاتکلیف رها کند. شایان ذکر است که همین موضوع در دادگاه رسمی خانواده میتواند جزو یکی از عوامل عسر و حرج نام برده شود و این امکان را برای زوجه فرآهم آورد که بتواند در صورت نیاز اقدام به طلاق کند.
معمولا بین جوانان با وقوع چنین اختلافاتی زوج از هر گونه اقدامی برای شروع این زندگی خودداری کرده و به صورت عمد هیچ کاری برای انجام مقدمات ازدواج انجام نخواهد داد. در این دوران زوج با توجه به شدت اختلافات ممکن است همسر خود را رها کرده و رابطه خود را با وی به صورت کلی قطع کند.
سردی روابط
هنگامی که زوجه قصد ارائه اقدامات طلاق را داشته باشد باید حتما به دادگاه ثابت کند که تمامی این رفتارها از قبیل ترک زوجه، سردی در معاشرت و بلاتکلیف گذاشتن وی از سوی زوج بوده است. به بیان ساده تر مرد برای ادامه زندگی هیچ تلاشی از خود به نمایش نگذاشته باشد.
چنانچه مشخص شود که در اینگونه روابط سردی از جانب زوجه بوده و در اصل او سهم اساسی را در به وجود آمدن این فاصله داشته، این امکان برای وی وجود نخواهد داشت که در دادگاه مدعی شود که همسرش او را بلاتکلیف رها کرده است و در چنین شرایطی دادگاه حق را به زوج خواهد داد.
در این مورد اگر زوج در دادگاه دادخواست تمکین بدهد و زوجه در این شرایط به حق حبس خود اتکا کند در این حالت زن به هیچ وجه نمیتواند ادعای بلاتکلیف رها شدن را داشته باشد. حق حبس را برای افرادی به کار میبرند که اعلام میکنند تا زمانی که مهریه را به شکل کامل دریافت نکنند به زوج هیچ اجازهای برای ارتباط جنسی و نزدیکی را با همسرش نخواهد داد.
همانطور که گفتیم اثبات عسر و حرج برای زوجه به خصوص زمانی که عقد نکاح صورت گرفته و زندگی مشترک شروع نشده باشد بسیار دشوار است به جز در مواردی خاص همچون زمانی که به مدت طولانی از عقد نکاح گذشته و زوج وی را بلاتکلیف رها کرده باشد که در چنین شر ایطی زوجه باید با استناد به یکی از شروط دوازدهگانه عقد برای مطلقه نمودن خود اقدام به عمل بیاورد.
عقیم بودن یا عوارض جسمی
در شروط دوازده گانه نیز بر اساس همین اصل که اعلام میکند اگر پنج سال از زندگی مشترک گذشته باشد و زوجه به دلیل عقیم بودن زوج یا عوارض جسمی دیگر صاحب فرزندی از وی نشود میتواند دادخواست طلاق بدهد. اما این شرط در تمامی موارد مصداق نداشته و تنها این امکان در سایر شرط های موجود در دوران عقد وجود دارد.
بر این اساس به دلیل این که طلاق در دوران عقد بسیار سخت است چنانچه زنی برای گرفتن طلاق مصر باشد و هیچ راهی را برای ادامه زندگی با زوج متصور نشود تا حدودی مرسوم شده که از راه هایی همچون مطالبه مهریه، مطالبه نفقه و یا با اتکا به حق حبس خود یک اهرم فشاری را در دست میگیرد تا به زوج فشار بیاورد که برای طلاق راضی شود.
در چنین شرایطی زوج هم برای طلاق توافقی راضی شده و در صورتی که زوجه تمامی مهریه را که حق وی بوده در ازای توافق طلاق بذل کند یا با یکدیگر بر سر قسمتی از مهریه توافق کنند و باقی مانده را در راستای طلاق بذل کند زوج به طلاق توافقی رضایت خواهد داد.
تمامی این شرایطی که ذکر شد برای زنی که از همسر خود حق طلاق را گرفته باشد صدق نمیکند بلکه هنگامی که زوجه وکالت طلاق را از همسرش دریافت کرده باشد میتواند با استفاده از طلاق توافقی و انتخاب وکیل برای همسرش خود را مطلقه ساخته و از قید زوجیت رها سازد که در چنین شرایطی به دلیل داشتن وکالت طلاق دادگاه رای را به نفع وی صادر خواهد نمود.
آیا طلاق عسر و حرجی قابل رجوع است؟
در این نوع از طلاق بحثی که بسیار میتواند حائز اهمیت باشد نوع طلاق آن است. بر حسب مقررات قانونی و احکام فقهی طلاق را میتوان به دو دسته متفاوت بائن و رجعی تقسیم کرد. معنای طلاق رجعی به این صورت است که زوج در مدت زمانی که به عنوان عده برای زن در نظر گرفته خواهد شد در صورتی که از جدایی منصرف گردد
و قصد آشتی را داشته باشد میتوانند دوباره به زندگی مشترک خود باز گردند. اما در طلاق بائن این امکان وجود ندارد و زوج حقی را برای برگشت نخواهد داشت. معمولا در چنین شرایطی طلاق بر مبنای عسر و حرج را طلاق رجعی نمیخوانند چون اگر زوج بتواند دوباره به زندگی مشترک برگردد در واقع هیچ رفع اثری از زوجه نخواهد شد که نتیجه این عامل بی اثر ماندن تلاشهای زوجه برای طلاق است.
موضوع عسر و حرج در عقد موقت
موضوع عسر و حرج تنها برای عقد و ازدواج دائم صدق نمیکند بلکه در مواردی که زوج و زوجه ازدواج موقت را برای خود برگزیده باشند و هنگامی که ادامه این زندگی برای زوجه همواره با سختی و مشقت همراه باشد و وی بتواند در دادگاه خانواده این موضوع را به اثبات برساند قاضی دادگاه نیز این امکان را به وجود می آورد که با حکم به اجبار، زوج راهی بجز بذل مدت زمان باقیمانده از زوجیت خود و همسرش نخواهد داشت و چنانچه این اجبار بر وی بی تاثیر باشد دادگاه حکمی را برای انحلال زوجیت و قطع مدت باقی مانده از ازدواج موقت آنان صادر خواهد نمود.
گاهی اوقات در مواردی خاص دیده شده که دلیل وقوع عسر و حرج در زندگی زناشویی عدم ایفای وظایف زناشویی از سوی زوج باشد که زوجه در چنین شرایطی میتواند با تکیه بر این موضود در محضر دادگاه تقاضای طلاق را به دلیل عسر و حرج کند و باید گفت که اگر این عامل ثابت شود دادگاه نیز رای به طلاق را در زوجین صادر خواهد نمود.
درجات عسر و حرج کدامند:
برای موضوع عسر و حرج باید گفت که درجات مختلفی وجود دارد از جمله آن عبارت است از:
بعضی وقتها این امکان وجود دارد تا کار به اندازهای سخت شود که انجام آن برای زوجین غیر قابل تحمل باشد. این موضوع را در اصطلاحات تخصصی زیر عنوان تکلیف مالایطاق قرار میدهند. گاهی اوقات ادامه زندگی با یکدیگر امری نیست که آن را بتوان غیر مقدور خواند اما ادامه آن موجب مشقت بسیار برای افراد خواهد شد که این موضوع را نیز در زیر عنوان تکلیف مالایطاق قرار خواهند داد.
اما در شرایطی نیز ممکن است ادامه زندگی مشترک زوجین با یکدیگر امری مقدور باشد و موجب مشقت برای زوجه را فراهم نیاورد اما ادامه آن باعث به وجود آمدن ضرر و زیانهای بسیار شود که این گونه از عسر و حرج را در زیر عنوان قاعده لاضرر قرار خواهند داد. در مواردی نیز ممکن است این کار مقدور باشد اما به دلیل دشواری فراوانش مشقت های زیادی را برای افراد به وجود بیاورد به نوعی که عرفاً غیر قابل تحمل باشد که این مورد نیز در زیر عنوان لا حرج قرار خواهد گرفت.
آیا در صورت عدم پرداخت نفقه در دوران عقد و قرار گرفتن در عسر و حرج به علت رفتار خانواده همسر میتوان تقاضای طلاق نمود:
بر اساس قوانینی که در مورد عقد وجود دارد زمانی که عقد نکاح بر زوج و زوجه خوانده شود تمامی حقوقی که ذکر شد را باید رعایت کرده و تکالیف خود را نسبت به یکدیگر برقرار کنند.
در این مورد اگر زوج نسبت به پرداخت نفقه که حق قانونی و شرعی زوجه میباشد کوتاهی کند، زوجه میتواند با مراجعه به دادگاه و ارائه دادخواست مطالبه نفقه احقاق حق کند. در چنین شرایطی اگر از سوی زوجه موضوع کوتاهی زوج در پرداخت نفقه به اثبات برسد در دادگاه و توسط قاضی مبلغ نفقه معین شده و زوج را ملزوم به پرداخت آن میکنند.
در این مورد اگر اجبار به پرداخت نفقه از سوی دادگاه بر زوج کارساز نباشد و وی به هر دلیلی که میتواند ناتوان بودن زوج در پرداخت نفقه باشد مبلغ مشخص شده را به زوجه نپردازد دادگاه این حق را برای زوجه در نظر گرفته تا بعد از آن با توجه به این ادله تقاضای طلاق نموده و قاضی نیز حق را به وی خواهد داد این در حالتی است که زوج هیچ گونه رضایتی در این باره نداشته باشد اما محکوم شده و ملزم به اجرای قوانین میباشد.
نتیجه گیری:
در حالت کلی باید نتیجه گرفت که همه موارد مورد بررسی و داشتن حق طلاق تماماً باید در دادگاه صالح رسیدگی شود. به دلیل این که این موضوع جز مواردی است که حتما نیاز به تفحص در دادگاه دارد به هیچ عنوان نمیتوان به صورت مطلق اعلام کرد که با وجود کدامیک از موارد و مشکلات موجود در زندگی زناشویی حق طلاق برای زوجه صادر خواهد شد. باید گفت که مبحث طلاق، مهریه، حضانت فرزندان، انحلال نکاح و موضوعات دیگر تماماً به صورت زنجیرهوار به یکدیگر متصل بوده و جدایی ناپذیرند. به نوعی که وجود یکی از این موارد میتواند تاثیر بسزایی در روند پرونده داشته باشد.